شامگاه ٢٧ اسفند...

اسکار زیبا ترین شب سال ٩۶ برای من هم می رسه به شامگاه ٢٧ اسفند. که بعد از نزدیک به ده ماه برگشتم مشهد و رفتم حرم, اونم زیر یک بارون نرم و عاشقونه. توی قطار یک ژتون غذای حرم هم بهم دادن و شام مهمون امام رضا بودم (تصویر پایین). که قربونش برم مثل سال ٩۴ و ٩۵ باز هم یک وعده مهمونم کرد...

وقتی رفتم داخل حرم بغضم ترکید. که بارها گفتم چه زمانی که به شدت مذهبی بودم و چه زمانی که به شدت با دین زاویه داشتم و چه حالا که خیلی وقته توی یک تعادل منطقی بین دین و عقل هستم همیشه حرم برام یه جور بوده. یک مکان آرامش بخش و پناهگاهی واسه روزای دلتنگی...

امیدوارم امسال که می آد برعکس پارسال بیشتر قسمتم بشه رفتن به حرم مثل سال های ٩٢ تا ٩۵...

۱۷
میم . الف
۲۸ اسفند ۲۱:۵۳
خوش بحالتون...

پاسخ :

ممنون. ایشالا قسمت شما.
میم . الف
۲۸ اسفند ۲۲:۰۱
انشالله.🙏

پاسخ :

دعا می کنم برات 
__ پریچک __
۲۸ اسفند ۲۲:۰۳
این عید منم میرم ..
آرزومه یبار افطاریش نصییم بشه 
زیارتت قبول باشه ...
سال نو پیشاپیش مبارک ..

پاسخ :

چه خوب. کی می آی اینجا تا ببینمت ؟! 
افطاریش دو سال قبل نصیبم شد. یه بارش ژتون آوردن دم در خونه و یه بار هم توی مسجد..
ممنونم. سال نوی تو هم مبارک 🌷
هلما ...
۲۸ اسفند ۲۲:۱۵
دعا کردین؟؟
من قراره به زندگی خودخواهانه نگاه کنم. :)

پاسخ :

دعا کردم برا همه ی دوستام.
تو که باس خودت می اومدی و ...
tahi :D
۲۸ اسفند ۲۲:۳۴
حس خوبی که داشتی رو خریدارم

پاسخ :

حس خیلی خوبی بود. امیدوارم برات پیش بیاد.
میم کاف
۲۸ اسفند ۲۲:۳۶
خیلی زیاد خوش به حالت...



پاسخ :

ممنونم.
میم . الف
۲۸ اسفند ۲۲:۴۳
ممنون.🌹

پاسخ :

😊
tahi :D
۲۸ اسفند ۲۲:۵۱
مشهد رو دوست ندارم
دیر به دیر میام و همش سعی میکنم نیام
سختمه اونجا
حیف

پاسخ :

منم با اینکه شهرمه! فقط حرمش رو دوست دارم.
هلما ...
۲۸ اسفند ۲۳:۱۱
نمیطلبه... :|
خب یه اختصاصی میگفتی آقا این دختر چشم براهه هاا :)

پاسخ :

چی بگم والا! اون لحظه خبر نداشتم جور نشده اومدنت!
__ پریچک __
۲۸ اسفند ۲۳:۲۱
شاید نصف روز باشم و همراه خانوادم .. 
یه دنیا ممنون از مهمون نوازیت :)
خوش بحالت ... و گوارای وجود

پاسخ :

قربانت . اگه اینجوریه پس مزاحمت نمی شم. و امیدوارم حسابی بهت خوش بگذره.
حالا دیدار رو هم می گذاریم برای یک وقت دیگه 😊
گلاویژ ...
۲۹ اسفند ۰۴:۲۵
اینم از حسن ختامِ نود و ششِ شما :)

پاسخ :

حسنِ ختام رو خوب اومدی 😊
میم _
۲۹ اسفند ۰۸:۲۳
نوش جان
روزهایی پر از ارامش در انتظارته ^_^

پاسخ :

ممنوووونم. امیدوارم و کم کم دارم به باور کردنش می رسم 😉
بیست و دو
۲۹ اسفند ۰۹:۲۹
آخ قربون آقا برم:(
خوش به سعادتتون. زیارتتون قبول.

لایق وصل تو که من نیستم 
اذن به یک لحظه نگاهم بده

چقدر دلتنگ حرمم

پاسخ :

ایشالا زودِ زود قسمت شما هم بشه. خیلی زودِ زود...
هانیه شالباف
۲۹ اسفند ۱۴:۴۱
خوش به‌حال‌تون... چه‌قدر دلم هوای حرم رو کرده... با این پست، یه بغض توی گلوم نشست...

زیارت‌تون قبول :)

پاسخ :

ممنونم :) 
ایشالا بازم زودِ زود قسمتتون شه مشهد و حرم. 

آنالیز ..
۲۹ اسفند ۲۲:۱۱
باور کن همین حال خوبت به منم منتقل شد 
باران 
دعوت به حرم امام رضا 
بغض شکسته 
پناهگاه
پستی لبریز از آرامش بود 
و اولین کامنت سال 97 :) 
بهارت مبارک

پاسخ :

ممنونم...
سال نوی تو هم مبارک :)
رستاک :)
۰۸ فروردين ۱۱:۴۸
همه ی ما نیاز داریم که یه تایمیو با دین به شدت زاویه داشته باشیم:)
شک آغاز یقینه:)))
تعادل هم بهترین چیزه!
درود بر تو:)
شامگاه ۲۷ اسفند من نجف بودم!

پاسخ :

آره. تعادل همینجوریه که به وجود می آد. 
خب وبلاگت رو که آپ نمی کنی. کانالت رو هم که لفت دادم 😂 خبر نداشتم اونجایی. زیارت قبول و خوشا به حالت.
ولی در مورد کانال من الان دو سه تا رفیق بلاگر دیگه م هم کانال زدن و دارمشون. یه اصلاحاتی بده در کانال نویسیت منم برگردم 😁
morealess ...
۳۰ فروردين ۰۱:۱۱
به تعادل رسیدن بها داره؛ دقیقا دیروز، دنبال چیزی می‌گشتم، که برخوردم به سرسیدی که تو زمان دبیرستان شعرامو توش می‌نوشتم(کاری که سالهاست نکردم) بعد فکر کردم الان که بازش کنم کلی به اونموقع خودم خواهم خندید. ولی وقتی خوندم گریه‌م گرفت: دلم برای اون آرامشی که اونموقع از اطمینان داشتم -و الان از تعادل ندارم- تنگ شد. فکر کردم شاید دیگه هیچوقت نتونم همچون حس‌های خالصی رو‌پیدا کنم و شعرم بیاد!

پاسخ :

منم خیلی وقته شعرم نمی آد و می فهمم چی می گی...

اون آرامش و تعادل موندگار...
چی بگم...


چونان قاصدکی ریشه در باد دارم
بی‌ موطن، بی‌ مقصد، و بی مقصود
رهای رها