ابجدهوزحطی...

الف. پیروی این پست نتیجه این شد که نرفتم مشهد. پنج‌شنبه شب می‌رم عروسی دوستم. که مثل همیشه حاضرم برای خوشحال کردن و درخواست یک دوست هزینه بدم... حتی اگر یک ماه اضافه بشه به دوری هشت ماه و نیمه از شهرم و ندیدن سه ماه و نیمه‌ی مادرم...

ب. آدم توی رانندگی یه وقتایی که می‌بینه از ماشین‌اش یه صداهایی می‌آد و خوب کار نمی‌کنه اولین کار اینه که می‌زنه کنار تا چک کنه ببینه چی‌ شده. منم زدم کنار که حس می‌کنم یه چیزی عیب داره این روزا توی روابطم با تموم دنیا...

ج. من آدمی هستم که خیلی رک‌ام. و ظاهرسازی رو بلد نیستم. که از دور خودم رو یک جور نشون بدم اما وقتی بهم نزدیک بشن تبدیل بشم به یک موجود دیگه. تموم بدی‌هام همونا هستند که از دور دیده می‌شن اما خوبی‌هام رو به ازای هر قدمی که کمتر می‌شه از فاصله‌ی بین من و آدما مصرفشون می‌کنم. هرچند حس می‌کنم بقیه برعکسش رو فکر می‌کنند. حق هم دارن البته...

د. گاهی وقتا این‌قدر دلسوزی می‌کنم برای دوستام درست عین پدر مادرا که باعث می‌شه دور بشن ازم. گارد بگیرن...

ه. هرچند توی تمام روابط دوستانه‌م خط قرمزم غرورمه. زیاد که باهاش بازی بشه تجدیدنظر می‌کنم توی سطح اون دوستی...

و. اینستاگرام رو دی اکتیو کردم. کمتر هم به تلگرام سر می‌زنم و مثل قدیم بیست و چهار ساعته آنلاین نیستم. فقط توئیتر مونده که از اون اخبار رو دنبال می‌کنم و چون خیلی شلوغ پلوغه و اکثر آدم‌هاش رو نمی‌شناسم، توی اون ازدحامش به راحتی می‌تونم خودم رو یه گوشه مخفی کنم...

ز. توی وبلاگ‌ها هم دل و دماغ کامنت گذاشتن ندارم تا چند وقت. حتی این مدت فقط اونایی رو می‌خوام بخونم که اذیت نشم با خوندنشون. منظورم هم از اذیت شدن مقدار کمیش به پست‌ها برمی‌گرده و مقدار زیادیش به کامنت‌ها و اونایی که پای پست‌ها نظر می‌گذارن. نمی‌خوام بشکافم قضیه رو ولی خوندن بعضی کامنتا خیلی اذیتم می‌کنه خیلی...

ح. ازین به بعد هم زیادتر پست صوتی می‌گذارم و شاید بشه تنها بهونه‌ی روشن موندن چراغ این وبلاگ. که با این صرفه‌جویی در زمانی که می‌گذرونم پای شبکه‌های مجازی کلی وقت خالی پیدا کردم. حتی به این فکر رسیدم خب برم و کانال بزنم ولی دیدم نه! من آدم کانال داشتن نیستم...

ط. کامنت گذاری این پست رو هم غیر فعال کردم چون توقع ندارم وقتی من نمی‌تونم براتون نظر بگذارم شما هم بگذارید. بماند که بیشتر برا دلم و خالی شدن خودم نوشتمش...

ی. ...

چونان قاصدکی ریشه در باد دارم
بی‌ موطن، بی‌ مقصد، و بی مقصود
رهای رها